حسناجون چند وقتیه که هر کاری میخوام انجام بدم میایی و حاضر میشی. توی آشپزخونه که میرم سریع میری چهارپایه رو برمیداری و هرگوشه که می ایستم چهارپایه رو میذاری و میای بالا تا ببینی چه خبره وهمکاری کنی. کنار گاز که میخوای بیای اول میری از توی کشو یه قاشق بلند برمیداری بعد میای که غذا رو هم بزنی. کنار ظرفشویی هم میخوای ظرفهارو بشوری ولی همه جارو خیس میکنی. یه جورایی دیوونم کردی. خیلی خیلی زرنگی. نمیدونم به خودم رفتی دیگه تو خونه مثل سایه دنبالمی هیچی هم که نمیشه بهت گفت سریع قهر میکنی و میری تو اتاق درو میبندی ولی خوبیش اینه که زود خودت میای بیرون و آشتی میکنی. همه ی حرفها و رفتارمو ضبط میکنی و بعدا ان...