حسناحسنا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

خانم کوچولو

خاطرات حسنا

1390/12/5 13:51
نویسنده : مامان زینب
384 بازدید
اشتراک گذاری

سلام حسناجونم.امیدوارم الان که داری این نوشته هارو میخونی خوش وسلامت باشی. مامانی میخواد خلاصه ای از اول تولدت تا 2 سالگی رو برات بنویسه که چه کارهایی کردی.

حسناخانمی یکی یه دونه مامان، شما26 اردیبهشت1388 ساعت 7صبح توی اتاق عمل بدنیا اومدی.ببین اینجا چقدر ناز خوابیدی.

 

قربونش برم...

خیلی کوچولو بودی و تا 10 روز تقریبا آروم بودی ولی بعدش شب که میشد گریه میکردی و تا نصفه شب آروم نمیشدی. خیلی وقتها مجبور میشدیم با ماشین بریم بیرون تا خوابت ببره ولی به محض اینکه می اومدیم خونه دوباره گریه میکردی. بالاخره تا 2 ماه  ادامه داشت و بعد گریه هات تموم شد.دخترک ما کم کم بزرگ میشد و خنده از روی لباش نمیرفت.

 

لبخندقلبماچهوراخجالتبغللبخند

٦ماهت که کامل شد مینشستی. تقریبا یک ماه بعد تونستی چهار دست وپا بری.قبلش که خیلی دوست داشتی بری و به همه جا سر بزنی وبه همه چی دست بگیری به شکم روی زمین میخوابیدی پاهاتو میگرفتی بالا دستهاتم از دوطرف تند تند تکون میدادی به خیال اینکه داری با سرعت میری ولی از جات حرکت نمیکردی

کم کم تونستی دستهاتو رو زمین تکیه بدی و سینتو میگرفتی بالا. تا اینکه یه دفعه دیدیم عروسکمون داره میره. به به.آفرین.

ولی بعد از رفتنت هنوز نمیتونستی بشینی و خودمون باید بلندت میکردیم. یه روز که اومده بودیم خونه مامان جون دیدیم بعد از اینکه چهاردست وپا رفتی دستتو به زمین دادی برگشتی و نشستی.

دختر ما روز به روز بزرگتر و عزیزتر میشد .9 ماهه که شدی کنار میز می ایستادی و حرکت میکردی تا اینکه 11 ماهگی اومدی وسط و قدم میزدی. حالا دیگه خوشحال وخندون تر شدی. ولی حسناگلی هنوز دندون نداره.آخی... 13 ماهه که شدی تازه خانم خانما دندون در آوردن. ماشا...دخترم .از همون اول دوست داشتی خودت غذاتو بخوری ولی تا بیاد قاشق بره توی دهنت بیشتر غذارو میریختی رو خودت . اولا که قشتگ قاشقتو می آوردی بالاو برعکس میکردی همشون میریختن. ولی الان عروسکم خانم شده. اینقدر خوشگل قاشق  میگیره و غذا میخوره که حض میکنی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)